- مژه دار (خوَدْ / خُدْ نُ / نِ / نَ)
دارای مژه. دارندۀ مژه، مژکدار. رجوع به مژکدار شود
معنی مژه دار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رده ای از تک یاختگان که حرکت آن ها به وسیلۀ اندام هایی به شکل مژه صورت می گیرد
(خوَدْ / خُدْ نُ / نِ / نَ)
لغت نامه دهخدا
دارندۀ مژک. سلول منفرد و یا بافتی که دارای مژک است (مانند یک پارامسی که یک سلول منفرد و یک حیوان تک سلولی است که حول بدنش دارای مژک است و بافت پوششی داخلی قصبه الریه). رجوع به مژک و مژک داران شود
(خوَدْ / خُدْ)
لغت نامه دهخدا
بامزه. خوش طعم. خوش آیند به ذائقه.
- مزه دار گردیدن، بامزه شدن. مزه یافتن. خوش طعم شدن
- مزه دار گردیدن، بامزه شدن. مزه یافتن. خوش طعم شدن
آنکه دارای مژک است. یا مژک داران. رده ایست از جانوران تک سلولی که آب زی هستند و حول غشا محافظ بدن آنها را تعداد زیادی مژکهای لرزان فراگرفته واین مژکها هم وسیله حرکت این رده از حیوانات است و هم وسیله اخذ طعمه آنهامیباشد. غالب مژک داران در آبهای شیرین راکد میزیند. بهترین نمونه این رده استنور و ورتیسل وپارامسی میباشند که در اکثر آبها فراوان هستند انفوزوارها خیسه ها
بامزه، خوشمزه، لذیذ، خوش طعم
متضاد: بدمزه، بی مزه، بی طعم
متضاد: بدمزه، بی مزه، بی طعم
بامزه، لذیذ
